اینها چشم دیدن مشکلات مردم را ندارند؛ بچههایی که همهجا هستند!
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بسیج سازندگی از ارومیه،ـ هرکجا مردم مشکلی داشته باشند سر و کله اینها فورا پیدا میشود، سیل باشد یا زلزله یا طوفان و کرونا فرقی ندارد، همه جوره پایکارند.یکی دوتا هم نیستند! تا چشم کار میکند هستند...همیشه هستند، همه جا هم هستند، از پایتخت بگیر تا تبریز و اصفهان و اهواز تا کوچکترین روستا در مرزی ترین نقطه سیستان و بلوچستان!سر نترس دارند و جگر شیر و دلی پر از مهرو محبت.لباسشان خاکی است، اما همتشان سربه فلک میکشد،از طعنه و سرزنش و تهمت و تهدید هم باکی ندارند.
اسمشان جهادی است.مردان و زنانی که دل در گرو آرمانشان دارند و فکری جز رضای خالق و خدمت به مخلوق ندارند.فرمان از ولی گرفته اند و دل قرص کرده اند به این فرمان الهی.شهید هم داده اند در راه همین جهاد و خدمت به خلق.
عکسشان را زیاد دیده بودم، چهرههایی به ظهر خسته اما مصمم! راستش را بگویم؟! گاهی اوقات تحت تاثیر بعضی صحبتها میگفتم نکند دارند فیلم بازی میکنند!
فرشتههای نجات در اولین لحظات...
شنبه شب ساعت ۲۱.۴۵دقیقه اکثر شهرهای شمالغرب زلزله را احساس کردند، منتظر بودیم سایت زلزله نگار اعلام کند که کانون زلزله کدام یک از شهرهای جگرگوشه وطنم هست.چند دقیقه بعد حامد خبرنگارمان در خوی تماس گرفت.با استرس و اضطراب گفت : خوی زلزله اومده مردم همه خیابون هستن فک کنم روستاها اوضاع خیلی خراب باشه و ...
مقیاس ۵.۹ بود، دومین زلزله در ده روز ! بدترین خبرها برای یه خبرنگار مخابره تعداد مصدوم و فوتی و خرابی هست...خبرها پشت سر هم منتشر میشد، عکس از خرابیها و مردمی که نگران دقایق و ثانیههای بعد هستن، هیچ کس جرات نمیکنه دوباره به خونه برگرده، احتمال پس لرزه در ساعات اول زیاده.از هر منبعی پیگیر اخبار بودیم تا اطلاع رسانی دقیق باشه و بشه امدادرسانی رو شروع کرد.خبرنگار از مرکز شهر و جاهایی که آسیب دیده بودن گزارش میدانی میداد.اما کفایت نمیکرد باید از شهرهای اطراف و روستاها هم اطلاع کسب میکردیم.
یادم افتاد از زلزله هفته قبل بچههای گروههای جهادی تو فیرورق خوی مستقرهستند و دارن آوار برداری میکنن.زنگ زدم به مسوول گروه جهادی مدافعان حرم فقط سلام داد ؛ صدای صحبتش با چندتا از جهادیها رو میشنیدم : محمد سریع برید کنتورگاز رو ببنید برقها رو قطع کنید و ...هم ناراحت بودم هم خوشحال که خداروشکر بچهها اونجا هستن.خدا میدونه اگه نبودن شاید الان تعداد مصدومان و فوتیها بیشتر بود،احتمال انفجار و آتش سوزی هم بود.خیلیها روهم همین بچهها اولین دقایق زلزله نجات داده بودن.
حضور در دلهره آورترین موقعیتها...
کار جهادیها تازه شروع شده بود، در مواقع بحران کار همه نهادهای امدادرسان مشخص هست.اما جهادیها به همه این نهادها کمک میکردن.به واسطه تجربه ای که تو زلزلههای قبل و بحرانهای مشابه داشتن، از کمک به برپایی چادر تا پخت غذا و کمک به مردم برای خارج کردن وسایل مورد نیاز از خونهها.حضورشون نه تنها باعث حل خیلی از مشکلات میشد بلکه باعث قوت قلب مردم هم بود.
چند روز از زلزله گذشته بود، یکی از محلاتی که بیشترین خرابی رو داشت بچههای جهادی داشتن اسباب و اساسیه مردم رو منتقل می کردن به جای امن.
صاحب آپارتمان دم در ایستاده بود ساختمان چهارطبقه که کامل ترک خورده بود و با یه پس لرزه امکان داشت کامل تخریب بشه، میگفت من خودم چندروزه جرات نکردم برم داخل اما این بچهها واقعا دل و جرات دارن! خداخیرشون بده اگه نبودن وسایلمون رو کسی نبود بیرون بیاره.
کمک به اسکان موقت ...
تعداد جهادیها روز به روز بیشتر شد.تا امروز که رسید به ۳۰۰ نفر در قالب ۶۰گروه جهادی متخصص آموزش دیده.بعضی از گروهها مثل گروه جهادی روح الله و مدافعان حرم مدیریت کمپهای اضطراری رو برعهده گرفتن ،همه نیازها رو هم در کنار کمکهای زیرساختی دولت و هلال احمر، خودشون انجام میدادن از پخت غذا بگیر تا تامین امنیت و ...
برای بچهها مهد کودک برپا کردن تا هم از لحاظ روانی به بچههای کوچیک روحیه بدن و ترس زلزله رو ازشون دور کنن، هم به خونواده ها در این شرایط سخت کمک کنند.
آوار برداری تخصصی...
کار بعدی جهادیها آواربرداری هست.تعدادی از این گروهها با همه امکانات متخصص آوار برداری هستند.درب و پنجرهها و درب خانههای آسیب دیده رو با کمترین آسیب خارج کردند و این کمک زیادی در کاهش هزینههای مردم کرد.در زلزله فصل بهار هم این گروهها با کارهای تخصصی باعث صرفه جویی چند ده میلیاردی در آواربرداری شدند.
موکبهایی که تعطیلی ندارند...
طبق آمار نزدیک ۱۳۰هزار نفر این روزها در اردوگاههای اضطراری سکونت دارند.عدد خیلی بزرگی هست! فراهم کردن بهداشت و امنیت و نیازهای روزانه از جمله خوراک این تعداد کار بسیار مشکلی هست.اونم در مدت چند روز!
یکی از مهمترین کمکهای نیروهای جهادی برپایی آشپزخانه بود.با ظرفیتهای مختلف.حسینیه ثارالله سپاه، گروههای مختلف،هیئتها خیریهها،آستان قدس و ارتش و نیروی انتظامی همه دست به دست هم دادند و با پخت روزانه دهها هزار پرس غذا تا مردم مشکلی غیر از سکونت در اردوگاه نداشته باشند.
به قول حاج قاسم؛ فرصتی که در بحرانها هست در خود فرصتها نیست!
این فقط روایت کوتاه از یک گوشه ی این جهاد بزرگ بودکه سپاه و دولت و هلال احمر و ملت همه باهم رقم زدند. همه در این جهاد سهیم هستند.و هنوز هم این جهاد ادامه دارد.
اما به راستی در دل همه مشکلات و سختیهای مردم جلوههای همدلی و انسان دوستی این روزها بزرگترین فرصت را در دل بحران ایجاد کرد.فرصت همدلی !